فـریب و اغواء گری پاکستان درقبال کشور ما پیگیرانه دنبال میشود!
دوکتور صلاح الدین سعیدی – سعیدافغانی دوکتور صلاح الدین سعیدی – سعیدافغانی

                                                                           ۱۶/۰۱/۲۰۱۱

 

میگویند درسیاسیت دوست و دشمن دایمی وجود ندارد. اساس سخن و مطلب و معیاردر مصالح ومنافع است.  اینکه کی با کی در کدام مراحل و در کدام موارد و چې چیزی منافع و مصالح مشترک دارد، تعیین کننده میـباشد. به فهم من این فورمول به ذات خویش کدام مشکل اساسی ندارد و قابل فهم نیز است. مشکل زمانی بروز میکند که این مصالح و منافع غیر انسانی باشند. بلی  اصل مصلحت و منفعت خوب و انسانی همان منفعت است که در منافات  به منفعت و مصلحت مشروع ثالث قرار نگیرد. مصلحت و منفعت شخص و یا مجموعــ ثالت را تلف نه کند.  اینکه عزت، شرف و آبادی خویش را در بی عزتی، بی حرمتی و خرابی دیگری جستجو کنند ایجاد گر مشکل، غیرقابل قبول و غیر انسانی است.  

مسلم این است که مردم پاکستان و مردم منطقه در طول تاریخ با تمدن، فرهنگ وتاریخ مشترک درین خِطه زندگی کرده اند، کارنامه ها وتاریخ فرهنگی مشترک دارند. جدا کردن این افتخارات و دست آورد های خوب مشترک تقریبا ناممکن است. اما  روش و عمل کرد های دولتی  به نام پاکستان مانند غــد سرطانی که عمرش حتی  کمتر ازیک قرن است درتمام مدت موجودیت خویش مشکل افـزاء و مصیبت بار برای ملت خود، منطقه و امرصلح بوده و است. مردم ما درین راستا بیشتر از همه ضرردیده و قربانی داده  اند.

بلی کشوری به نامی  پاکستان کشوری  است که بر سر زمین بیگانه به صورت غیر طبیعی مانند حایلی بین آبـر قدرت های وقت ایجاد شده وحکمای  این کشور از همان آغاز بوجود آمدن خویش مانند یک پدید نامیمون سبب  قتل، غارت و  کشتارهای  بیرحمانه انسانها و تباهی گردیده اند. 

مشکل عمده و مرکزی دولت پاکستان با افغانستان از همان آغاز ایجاد این دولت مسألـ خط غیر مشروع و نام نهاد دیورند بوده که  از موجودیت آن به صورت غیر قابل پذیرش و خلاف تمام نورمهای بین المللی و به اثر وضع که دولت پاکستان خلق کرده و پیگیرانه آنرا ادامه میدهد  ۱۱۷ سال میگذرد. بلی این وضعیت، موجودیت  خط غیر مشروع دیورند، حرص مادی و غیر انسانی نظامیان و جنرالان پاکستانی این کشور را به صورت پیگیر و دوامدار  نه گذاشته است و  نمی گذارد که  دولت مستقل، قوی و متکی به خود را  در افغانستان ببیند ویا بپذیرد.  

زمامداران و پالیسی سازن اصلی پاکستان گاهی با بوجود آوردن نیرو های مخالف مسلح افغانستان و گاهی هم با استفاده از مبازرات و مبارزین  برحق مردم افغانستان در طول تاریخ موجودیت خویش استفاده های نامشروع برده اند و میـبرند. 

زمانی و در بخش از کشور های غربی و به نظر بعضی از محللین سیاسی تأکید برین بوده که  روش  حکومت ملکی امروزی حاکم در پاکستان از خط و روش پالیسی سازان اصلی پاکستان (ای اس ای ) جدا است. چنانچه مسؤولین مهم امنیتی و سیاسی حکومت امروزی پاکستان بعد از به قدرت رسیدن آقای آصف علی زرداری درپاکستان به این موضوع صریحا اعتراف داشته اند(از جمله سفیر پاکستان درامریکا در حدود شش ماه قبل در مصاحبه به رادیو صدای امریکا – بخش پشتو). واقعیت چنین است که ای اس ای پاکستان درموراد مهم و اساسی تمام معلومات و برنامه های شان را در اختیار حاکمین ملکی قرار نمی دهند و مانند دولت دربین دولت مستقلانه عمل میدارند و زمانی هم برای تحقق بخشی از برنامه های خویش از دولت ملکی استفاده برده و زمانی هم جنرال متقاعد حمید گل را سخن گوی خویش ساخته و گفتنی های خویش را از دهن وی برای جهان به نمایش میگذارند.  

بخشی از محللین سیاسی تأکید برین دارند که گویا غرب نباید این متحد  خویش را یعنی حکومت ملکی پاکستان را با برخورد ها غیر حساس ازخود براند.  تأکید برین بوده که گویا پاکستان سهم فعال در مبارزه برعلیه افراطی گری را دارد.

مسلم این است که قربانی تجاوز و افراطی گری مردم این خِطه و مردم صلح دوست جهان اند. اما پالیسی سازان و تاجران خون و نفرت  همیشه ازین وضع به شمول حکمای پاکستانی منفعت مادی بس عظیم  برده اند ومیبرند. بلی اینها بسیار ماهرانه و استادانه از جامعـــ جهانی و دررأس امریکا با پرچون فروشی متاع به نام اکستریمیزم و افراطی گری جزیه میگیرند.  

سوال اینجا است که آیا عملیات نظامی  مسلحانــ بی سر و بی پاء نظامیان پاکستان در مناطق معیین قبایلی پشتونستان که قبل از همه به کشتن، بستن و خانه خرابی های  انسانهای بی گناه آنجامیده واین تیاتر نظامیان پاکستان سبب شده تا هزاران  انسان بی گناه  از خانه و کاشانــ شان رانده شده، و این  نظامیان پاکستانی توانسته اند هر حرکت و شخصیت ملی و وطن خواه مردم پشتون و بلوچ را تحت نام و بهانــ مبارزه علیه تروریزم سرکوب کرده وهر حرکت و شخصیت که خارج از چینل و مسیر پاکستان به مذاکره و تفاهم نیک  بین خویش ویا جانب افغانی حاضر ویا تمایل نشان داده است  ترور ویا زندانی گردیده و ....... را  میتوان  مبارزه علیه تروریزم و اکسترمیزم نامید؟  به برداشت و تحلیل من نه این جزء پیگیری اهداف ستراتیژیکی پاکستان  و پُـــرکردن جیب های حکما آن کشور  چیزی دیگری نیست.

سوال مطرح است تاکې این سیاست دورویه، سیاست فریب کارانه پاکستان ادامه خواهد داشت ومردم منطقه وجهان قربانی خواهند داد؟

کې و بلاخره چه زمانی به  این تجارت اشک و ماتم، خون و قتل که قربانیان آن مردم بی گناه منطقه و جهان اند و توسط نظامیان پاکستان ماهرانه به پیش برده میشود، خاتمه داده خواهد شد؟

چې وقت نقاب ها ازین چهره ها برداشته خواهد شد؟  ورسالت ما درین راستا چې است؟  چې کارهای است که باید اجرا شود چي وقت ازین تجارت غیر انسانی جلوگیری میشود؟ این و دهها سوال که بدون جواب دقیق و درست به آن ادامــ تراژیدی مردم ما، مردم صلح دوست جهان و مردم بی گناه منطقــ ما خواهدبود.

 بلی افغانی ساختن مسأله افغانستان و حل مسایل افغانی توسط خود افغانها یکی از راز های سخن و حل مشکل است که پاکستان آنرا نیز درک کرده و  با ایجاد موانع در برابر تحقق آن نمی گذارد مشکل افغانستان، منطقه و صلح کماحقه و هرچه زودتر بدون اولویت دادن و بدون  حفظ  اهداف ظالمانـــ دولت پاکستان حل گردد.

آیا با وجود سیاست  به جان انداختن افغانها و تشدید جنگ و برادر کشی در منطقه و افغانستان، میتوان دولت  پاکستان را متحد خوب انسانیت و عضوی نیک جامعــ نیک بشری دانست ویا خواند؟ جواب من به صورت قطع واضح است که نه.

بلی پالیسی سازان پاکستان با فریب و نیرنگ و داشتن کدر کافی در حلقات مختلف دولتی افغانستان و محلات به غرب و جامعــ جهانی فریب میدهد. بلی پاکستان به کشور های جهانی و تأثیر گذار در سیاسیت جهانی در رأس ایالات متحد امریکا با فریب تأکید دارد:   که شما در منطقه باقی نه خواهید ماند و ما باید برای روز مبادا باید  نیرو های معین  حتی خارج از چوکات دولتی را دراختیارداشته باشیم که مانند ژندارم منطقه از آنها در برابر روس، ایران و یا هم هرحرکت که لازم باشد استفاده بداریم.

مقاومت و مخالفت صریح چندی قبل صدراعظم برحال پاکستان در برابر تدویر محاکمـﮥ سازمان دهان اعمال تروریستی سال گذشته در هند که حلقات رهبری آی اس ای پاکستان را تشکیل میدهند، ایجاد موانع در تأمین صلح و مساعدت به امرترور و دهشت نه به خاطر تحقق اهداف انسانی بلکی بخاطر تحقق اهداف ستراتیژیک شان در افغانستان و منطقه، و اخیرا  تلاش پاکستان برای کسب  سهم بیشتر در سرنوشت افغانستان، ترور و زندانی ساختن افراد وشخیصت های که برای تفاهم و مذاکره بین الافغانی خارج از چینل های پاکستانی اظهار آمادگی و عمل نموده اند، و بالاخره تلاش های اخیر مبنی بر ممانعت از تشکیل نیرو های نظامی و متکی به خود شدن افغانستان و بلاخره افغانی شدن مسایل و حل افغانی مسایل نمونه های از عمل کرد های است که بر ادامــهء سیاست فریب و اغواگری پاکستان در برابر افغانستان و جامعهء جهانی به صورت صریح دلالت میکند.

بلی پیشنهاد و طرح اخیر پاکستان مبنی بر استفاده و به کار گیری  نیرو های مسلح کشور های اسلامی در افغانستان بعد از سال۲۰۱۴ تلاش است که اهداف نادرست و سیاه حلقات نظامی پاکستان را در قبال افغانستان کما کان در بردارد. نقطهء مرکزی وهدف اساسی این طرح پاکستان در واقعیت تلاشی است برای  در حاشیه قراردادن برنامه و تشکیل، نیروی مسلح افغانی. نیروی که به فهم پاکستان در مراحل بعدی از حقوق حقــﮥ مردم خویش دفاع کرده خواهد توانست. نیروی که نخواهد ګذاشت اهداف شوم دشمنان وطن در افغانستان موفق شود. نیروی که از اولاد وطن، مصالح و منافع کشور ما دفاع کند....

شواهد مؤثق دردست است که  با پول های کمک شد غرب برای پاکستان تحت نام مبارزه علیه تروریزم پاکستان توانست سلاح های متنوع و راکت های بـــا بُـــرد که سرحدات  بخشی از کشور های شرق میانه واز جمله اسرائیل و عربستان سعودی میرسد،  تهیه داشته ودراختیار دارد.  اگر قرار باشد که امنیت پاکستان توسط کشور هند رقیب وی  تحت خطر قرار میگیرد باید گفت که هند همسرحد پاکستان است، پس ساختن، انکشاف و بکار گیری ممکن این راکت های پاکستانی با این بُـورد طولانی چه ارتباط به مبارزه علیه تروریزم و حمایه ای شان از خطر هند دارد؟

تحلیل های معین سیاسی تأکید دارند که  سلاح اتومی پاکستان در واقعیت سلاح اتومی عربستان سعودی واین راکت های پاکستان برای حفاظت و درواقعیت راکت های اند برای اهداف عربستان سعودی. تصادفی هم نیست که حلقات معین حکومتی درعربستان سعودی در تلاش بازگراندن آقای نواز شریف بر اریکــ قدرت در پاکستان اند.  

بلی پاکستان همچنان تلاش را  برای رهبری و زعامت منطقوی و به نحوی زعامت جامعـــ اسلامی کار میکند و درین راستا تلاش دارد که ضرورت موجودیت واهمیت خویش را با درتشنج باقی ماندن منطقه و جهان  حفظ کند.

بلی شواهد نشان میدهد که پاکستان در برابر افغانستان برنامه های الحاق مناطق معیین این کشور را به خود دارد. طرح های کنفدرالی و یا هم .... پاکستان و افغانستان درهمین چوکات و برنامه های پاکستانی پیکش و دامن زده میشوند.  

بلی برای تحقق این کار بخش از حرکات وسازمانهای  قوم گرا و متعصب را در شمال افغانستان نیز تمویل میدارند. شواهد، مسافرت ها و تعهدات پالیسی سازان پاکستان به  عد ای از رهبران و قومندانان مطرح افغانی وبخش مطرح آن حتی درشمال کشورما  در سالهای نود قرن گذشته  و بعد از آن شاهد این برنامه های است که عـد متأسفانه همین حالا هم نا آگاهانه و بدون خواست خویش در خدمت اهداف ستراتیژیکی فوق پاکستان قرار داده شده اند. وای بر حال چنین اشخاص، حرکات و سازمانها با  چنین کوته نظری و برخوردغیرافغانی و غیر وطنی بر قضایا. باید به خاطر داشت که مردم افغانستان در فرصت مناسب به حق این عُـمال بربادی وطن  خواهد رسید.

بلی شواهد و قراین انکار ناپذیر نشان میدهند که پالیسی سازان اصلی پاکستان با دامن زدن تفرقه های قومی و برای حق تلفی در حق کتلـــ بزرگ از افغانها با مساعدت به افکار فاشیستی و قومی گرایی و مجریان این سیاسیت ها در افغانستان زمینــ تسلط دایمی خویش را در مناطق پشتون و بلوچ آماده ساخته اند. بلی حق تلفی در حق کتلـﮥ بزرگ از هموطنان ما به نام قوم و محروم ساختن ایشان ازقدرت دولتی و عملا شکلی بودن شان در قدرت وادارﮤ دولتی افغانستان خاصتا در ده سال اخیر آب به آسیاب پالیسی سازان پاکستانی ریخت و میریزد. تعجب آور  و آغوای جهان و مردم جهان و از جمله پشتونهای منطقه ازین بیش نیست که آقای پرویز مشرف در زمان زمامداری خویش و حکومت پاکستان همین حالا از حق تلفی در حق مردم پشتون ها در افغانستان سخن میزندو بهره برداری سیاسی میکنند. شواهد نشان میدهد که پالیسی سازان پاکستان نه در غم پشتون و نه هم در غم اسلام اند. آنها صرف و صرف برای اهداف ستراتیژیکی خویش و برای پُــرکردن جیب های خویش از  هر وسیلــﮥ مشروع و نامشروع استفاده میبرند و عده ء از افغانها نیز عملا با سیاسیت های غیر وطنی و یا هم ناخود آگاه درخدمت شان قرار گرفته اند.

بلی شواهد چنین نشان میدهد که پالیسی سازان اصلی پاکستان ماهرانه از جامعــ جهانی و امریکا جـزیه میگیرند.

بلی عین پالیسی و عین روش کماکان استفاده میشود و ای اس ای پاکستان در موارد زیادی حکومت ملکی پاکستان در روشنی کامل قرارنداده وبه این ترتیب  حتی حکومت ملکی پاکستان، مردم خویش و جامعهء جهانی را ماهرانه با  فریب و فــتـنــﮥ جدید  مواجه و روبرو میسازند. بلی پاکستان تلاش دارد  تا افغانستان به پای خویش استاده نه شده و مردم افغانستان در کشور خویش بر خود مسلط نه شده و سرنوشت خویش را دردست بگیرند.

قرارراپورهای تریبیون اکسپرس پالیسی سازان پاکستان و اخیراآقای آصف علی زرداری رئیس جمهور(ادارﮤ ملکی؟!) پاکستان در امریکا حین ملاقات با آقای باراک اوباما(۱۵/۰۱/۲۰۱۱ قصر سفید) در مورد پالیسی امریکا در برابر افغانستان چانه زنی های(؟!) داشته ودرواقعیت خواهان سهم بیشتر پاکستان  درسرنوشت افغانستان به بهانه های مختلف، مستقیم و غیر مستقیم شده اند.

نیرو های مسلح افغانی که فعلا به ۱۵۰ هزارتن  رسیده و قرار است تا اخیر سال به ۱۹۰ هزار برسد برای پالیسی سازان پاکستان موجب تشویش و نگرانی شده. ما میدانیم که نیروی افغانی موجب  تشویش و نگرانی پاکستان به صورت عمده همانا موجودیت خط غیر مشروع دیورند است که  ۱۱۷ سال از موجودیت آن میگذرد.

مسلم این است که با وجود اینکه پالیسی سازان پاکستان تحت نام مبارزه علیه تروریزم هر حرکت و شخصیت ملی پشتون وبلوچ را خاصتا  درین دهـــﮥ اخیر تحت نام مبارزه علیه تروریزم نابود کردند اما  باز هم از داعیــﮥ برحق مردم پشتون وبلوچ در حراس اند و نمی خواهد در افغانستان مردم به سرنوشت خویش مسلط شده و داعیــﮥ برحق مردم و تلاش شان برای رسیدن به صلح پایداردر افغانستان قوت گرفته، تحقق یابد.   

بلی پاکستان (۱۴/۱/۲۰۱۱) بعد از سال ۲۰۱۴ برای افغانستان حضور عساکربعضی از کشور های اسلامی بی طرف (!؟) را مانند مانند مالیزیا، اندونیزیا و بنگله دیش را  سفارش دارد و به این ترتیب از به پاء استادن افغانستان و متکی شدن به خود را  به نحوی ضعیف ویا هم درحاشیه قرار دهد. کاری که در طول سالهای طولانی اجراء نموده و موفقانه عملی کرده است.

پاکستان بهانه میاورد که گویا نیرو های مسلح افغان جوان و درآن قوم پشتون حضور لازم ندارند و این دوعامل سبب خواهد شد که بعد از سال ۲۰۱۴ مشکلات مردم افغانستان بیشتر شود  و این نیروی نظامی از عهدﮤ اجرای  وظایف محوله بدر آید.

سوال درین جا است  اگر کسی قصد کمک به مردم افغانستان را دارد چرا باید به سال ۲۰۱۴ انتظار کشید. آیا با آمدن نیروهای نظامی کشور ها اسلامی که پاکستان پیشنهاد آنرا درین مقطع مطرح میکند مسأله ومشکلی ملی بودن و عدم ملی بودن اردوی افغانستان را حل خواهد کرد؟ واقعیت چنین است و تمام شواهد نشان میده که پالیسی سازان اصلی پاکستان با درک این واقعیت که جامعهء جهانی مصمم است که اردو و قوای امنیتی افغانی را ایجاد و تقویت خواهد کرد و این برنامه را روی دست دارند. به همین ملحوظ درین مقطع زمانی پاکستان میخواهد  ازین طریق از بوجود آمدن نیرو های مسلح افغانی جلوگیری نموده و کینهء شان براین افغانستان متکی به خود کما کان ادامه دارد.  بلی پاکستان چطور خواهد گذاشت که افغانستان دارای قوای مسلح و متکی امنیتی به خود باشد درحالیکه عدﮤ از رهبران سیاسی آن کشور  (آقای نواز شریف صدراعظم وخت پاکستان) به از بین بردن و تارمارساختن اردوی افغانستان در سالهای نود قرن گذشته  علنا مباحات داشته و ازین کار کرد خود به نفع پاکستان بهره برداری کردند.

به فهم من بر مسؤولین امور در افغانستان و آنهائیکه برای منافع ومصالح کشوری میاندشند و در افغانستان خواهان پایان دادن جنگ وماتم اند و نمی خواهند دست شان دیگر به خون مسلمانان و آولاد وطن آغشته باشد،  است تا اردوی ملی، غیر سیاسی  که متشکل از تمام اقشار وملیت های مردم افغانستان باشد ایجاد بدارند. ارودی که غیر سیاسی و غیر قومی و برای دفاع از منافع و مصالح کشور ایجاد و تقویت گردد. اردو وقوای مسلح که دساتیر مراجع مشروع سیاسی کشور را برای حفظ و نگهداری کشور و حمایـــﮥ قانون و حاکمیت مردم تحقق و درعمل پیاده بدارد.

اردوی ومراجع امنیتی کشور باید توسط افراد رهبری شوند که  مردم به وطن دوستی و خدمت گاری شان برای افغانستان معتقد باشند. مسلم است عدهء که دررهبری این ادارات به عملی کردن ستراتیژی های حزبی و سمتی خویش مصروف اند میتوانند ضرر های را به کشور و مراجع امنیتی و نظامی کشور مواجه سازند که مشروعیت این ادارات را مورد سوال قرار  داده و برای اهداف دشمنان و خاصتا پالیسی سازان پاکستانی عملا خدمت خواهند کرد. ضرورت است تابرای ساختن جامعــﮥ مدنی  و قوای امنیتی و اردوی کار کرد که بر اساس تابعیت، مراعات قانون و شایسته و مسلکی بودن خدمت نمایند.

مردم ما چشم  و گوش باز، درایت کافی و فهم لازم سیاسی دارند و به دقت درک خواهند کرد که کې ها درین راستا با روش های غیر وطنی درخدت حلقات خورد قومی و سمتی کار مینمایند و زمنیه را برای اجانب و دشمنان افغانستان در سطح ملی و بین المللی آماده میسازند. این نیرو ها و افراد نتایح عمل کرد های بد و نافرجام خود را  خواهند یافت. نزد الله تعالی و مردم منفور خواهند شد.

بلی جهان روز به روز کوچک شده و همه ای ما به یک دیگر ضرورت داریم. ما از مساعدت های کنفرانس کشور های اسلامی استقبال و خواهان مساعدت کشورهای اسلامی میباشیم ، اما بخش از وظایف است که بلاخره باید خود افغانها اجرا و عمل بدارند و خود به پای خود استاده شده، مالک کشور خویش گردند.  بلی مشکل افغانستان قبل از همه مشکل سیاسی است و تفاهم نیرو های واقعی سیاسی بر زندگی مشترک در خانــﮥ مشترک است بدون تخطی از اصول و برنامه های برحق ما باید صورت گیرد.  ما تازمانیکه برای این امر صادقانه کار نه نمائیم مشکل ما حل نه شده و کاری به جای نه خواهیم رسانید.

بر ماست تا حقایق را درک کرده، دشمنان وطن را شناسایی و به موقع دسایس شان را درهر قماش که باشند افشاء و دریک صف واحد برای اهداف مشترک وطنی کار و ادای رسالت نمایم.

بر ماست تا قبل ازینکه از اعمال و برنامه های شوم و غیر انسانی دیگر ان شکایت کنیم باید خود را جمع و جور ساخته به نیروی مبدل گردیده و به تراژیدی کشور و مردم خود پایان بخشیده و ممد صلح جهانی گردیم.   فاعتبروا یا اولابصار                     

درنووطنوالو اوقدرمنو لوستونکو! تاسی کولای شی دپاکستانی دراصلی پالیسی سازانو ددوه مخه سیاسیت په هکله د امریکا غـږ دآشنا رادیود۱۵/۰۱/۲۰۱۱ نیټی دماښامانی، خبرواترو- پروګرام په برخه کې دډاکټرصلاح الدین سعیدی– سعیدافغانی مصاحبه هم واوری.

Please listen to approx 40 minutes of audio where ‍‍‍‍‍‍‍‍‍‍‍‍‍‍‍‍‍‍‍‍‍‍‍‍‍‍‍‍‍‍‍‍‍‍‍‍‍‍‍‍‍‍‍‍‍‍‍‍‍‍‍‍‍‍‍‍‍‍‍‍‍‍‍‍‍‍‍‍‍‍‍‍‍‍‍‍‍‍‍‍‍‍‍‍‍‍‍‍‍‍‍‍‍‍‍‍‍‍‍‍‍‍‍‍‍‍‍‍‍‍‍‍‍‍‍‍‍‍‍‍‍‍‍‍‍‍‍‍‍Dr. Sal Sayedi is interviewed about this issue on radio VOA Pashto on 15/01/2011 afternoon- http://www.voanews.com/wm/voa/sca/pash/pash1430aSAT.asx.,  Email: strategicstudies@yahoo.com

 


January 18th, 2011


  برداشت و بازنویسی درونمایه این تارنما در جاهای دیگر آزاد است. خواهشمندم، خاستگاه را یادآوری نمایید.
 
گزیده مقالات